سر شانه های آفتابسر شاخه های صبحشعر هایی از سحرخیزی ها کوکبدر من،عشقی است که با آن هنوز زندگی را نفس می کشم!نفس هایی از جنس تو..
از توحرفهایی است بر زبانم که نگفته ام حتی به دلم،حتی به تو!چه می دانی،با تو،اگر سکوت می کند چشمانم،هزاران حرف است مراو اگر عمری باشدیا اگر نامی باشد از من بر قلبت
شاید بگویمت،اگر بشنوی...
دلتنگی،نه در قالب شعرنه در فهم هیچ واژه ایی است،این اشکها،کلماتی هستند که در شکستگی قلبی دلتنگ شکل می گیرند!
کسی چه می داند؟شعری که می شود آغاز از چشمان یک عاشق،شاید
هنگامی دلتنگی سروده می شود!ودر من چه سخن ها است با تو!سخن هایی از جنس دوریاز جنس دلتنگی،راستی تو کجایی؟
#حجت_فرهنگدوست#تیرماه۱۴۰۲ گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 58 تاريخ : جمعه 30 تير 1402 ساعت: 17:45